اطلاعات شهری                 درباره شهر رویان           تاریخچه           شرایط اقلیمی           مناطق تفریحی و گردشگری           پارک جنگلی رویان           آبشار پری او (آب پری)           آبشار حرام او           قله سوردار
  صفحه اصلی           شهر رویان           اطلاعات شهری           تاریخچه
تاریخچه

وجه تسميه رويان

در مورد وجه تسميه رويان نظرهاي مختلفي وجود دارد :دكتر منوچهر ستوده در مقدمه اي كه بر كتاب رويان تاليف اولياء الله آملي است ،مي نويسد :اين خاك آباد كهنسال در اوستايشت ،راوي ديتا raoidhita ،به معني كوهي كه رنگ آن به سرخي ميزند درآورده بندهشن ،روئيشن مند maned roytshn آمده است


در كتاب بندهشن كلمه روئيشنومند (روئيشن مند) به معني دامنه كوهي آورده شده است كه در آن گياهان فراوان مي رويد ساختمان لغوي كلمه هم كه با جزء روين و مند شناخته شده تقارن و تشابه رويان را با روئيشنومند محتمل مي سازد .

روي نون در كلمه رويان پسوند نسبت است و ((روي =رو)) در تلفظ محلي به كلمه ((رود)) بدل ميگردد رويان نيز ان چنان كه در حدود العالم آمده است در گويش فصيح ((رودان )) است به سبب كثرت رود كه در آن ناحيه جاري است چنانچه در سخن ابن فقيه آمده است :رويان رودها و چشمه سارهاي فراوان دارد و در لهجه مردم آن حدود حرف ((د)) در كلمه ((رود)) در هر تركيبي كه باشد تغييري مي يابد و ((رودخانه ))را در اكثر دهات اين ناحيه ((روخانه )) نامند .


حدود تاريخي رويان

منطقه رويان قديم بسيار پهناورتر از حدود كنوني آن بوده است .در مورد حدود رويان باستان مي توان گفت :اگر طبرستان قديم را با كشيدن خطي از دريا تا حدود ري در حوالي رود هراز به دو بخش تقسيم كنيم بخش غربي خاك رويان است .


اين منطقه وسيع مشتمل بود بر كوه و دشت شامل شهرهاي ناتل – چالوس –كلار – سعيد آباد-كجه (حاكم نشين رويان =كجور )- شهررويان –گيلان باد – پاي دشت – بهرامه ده- قراطادان و لاشجرد و به نامهاي روينج و وروذان نيز خوانده مي شده است .


حد نهائي آن كو ههاي سامان غربي از چالوس و كلار آباد و سامان شرقي از ناتل رستاق در شهرستان نور بود .بنابراين خاك رويان از غرب به رودخانه چالوس و كرج رود واز شرق به رودخانه هراز و حدود دماوند و از جنوب كوههاي توچال كه شمال ري قديم است و از شمال به حاشيه دريا محدود مي شد.

تاريخچه تقسيمات كشوري در ناحيه

رويان يكي از هشت بخش طبرستان بود و به اين ترتيب نظر به استقلال رويان قديم است .نظر ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد كه معتقد است رويان از روزگار باستاني بخش ديلم بود و هر دو يك بخش را تشكيل مي دادند در المعجم البلدان آمده است كه رويان ولايت مستقلي و يك سلسله جبال و آبرا احاطه كرده است . 

بزرگترين شهر رويان باستان بلده كجور يا شهر رويان بود در معجو البلدان آمده است كه در دشت طبرستان بزرگتر از آمل و در كوهستان آن در عظمت و اهميت نظير بلده رويان (كجور) شهر ديگر ي نيست .رويان يك شهر بزرگ و داراي توابع بسيار است و املاك بسيار و باغهاي وسيع و عمارات بلند در اطراف آن بهم پيوسته است در قديم از ممالك مهم محسوب مي شد و در ولايت رويان شهري است كه كجه نام دارد كه محل اقامت والي آن ديار است .


اوايل قرن هفتم هجري لغت كهنسال رويان كم كم رو به فراموشي نهاد و كلمه رستمدار بر اين ناحيه قديمي اطلاق گرديد.بنابراين رويان و رستمدار نام يك سرزمين يا يك بخش جغرافيايي است كه دومي به دنبال اولي به ناحيه اي با اين حدود اطلاق شده است با خلاصه كردن اطلاعات كتاب تاريخ رويان اولياء الله آملي كه در تاريخ 746 ه ق پايان يافت به نتيجه مي رسيم كه حدود خاك رستمدار كاملاً قابل انطباق با حدود خاك رويان است فقط خاك رستمدار در دشت و دشتهاي هموار جلگه تا رودخانه نمك آبرود پيش رفته است در صورتيكه حدود خاك رويان به خاك چالوس ختم مي شد . خاك رويان در اين دوره به دو بلوك تقسيم بلوك نور در شرق و بلوك كجور در غرب قرار داشت .


و كجور و رستمدار دو شهر قديمي به شمار مي رفتند .اين دو شهر با تمدني درخشان تا سال 857 هجري داراي يك حكمران بودند اما بعد از مرگ كيو مرث پسر بيستون (857-817 )اين دو شهر از هم جدا شدند بخش نور جزء قلمرو ملك كاووس بن كيومرث شد و بخش كجور به قلمرو ملك اسكندر بن كيومرث درآمد . چنانچه از سفرنامه هاي دكتر ستوده – رابينز مكنزي – بهلرو ..... مشخص است اين تقسيم بندي در قرن اخير نيز چنان پا برجا بوده است مرز بين اين دو بلوك به احتمال زياد رودخانه رودخانه بره بوده كه اكنون مرز بين شهر رويان و شهر نور ميباشد بوده است .


در زمان كريم خان زند حاكم كجور شخصي بنام مهدي خان بود كه توسط كريم خان به حكومت كجور و كلارستاق رسيده بود . ملگونف روسي نيز اين منطقه را به بلوكات كجور و نور تقسيم مي كند و در مورد بلوك كجور مي گويد : اين بلوك را بلوك كوهستان نيز مي گويند شرق آن رود سولده (نور)و در غرب آن رود چالوس است دهات آن پنجك رستاق –زاندر رستاق –كوهپر –لاشك – شهر كجور-انگاز (انگاس )-فيروز كلا- كران – خيرود كنار – چلندر – نارنج بن – كجرستاق مكنزي در سال 1885 ميلادي به منطقه سفر كرده است رودخانه رويان (بره )را مرز بين نور و كجور اعلام مي دارد و مي گويد :رودخانه علمرود (رويان ) كه از جنوب به شمال شرقي جريان دارد – حد حكومت حبيب الله خان (نوه مهدي خان و حاكم نور )و ايالت نور از آنجا شروع مي گردد. ناصرالدين شاه قاجار نيز كه در سال 1292 هجري قمري به منطقه سفر كرده است رويان كنوني را مرز بين كجور و نور معرفي كرده است و مي نويسد از اعلم ده (شهر رويان كنوني ) كه آخر خاك قشلاقي كجور است گذشته وارد سولده (نور)كه اول خاك قشلاقي نور است شديم .

 

بهر حالاز مدارك و اسناد تاريخي مشخص است شهررويان كنوني از زمانهاي بسيار قديم در نقش يك شهر بندري براي منطقه وسيع رويان قديم بود كه در آن زمان بنام الهم خوانده ميشد .اين شهر در زمان قديم مركز بخش قشلاقي بلوك كجور بوده است و اين قدمت مركزيت ناحيه اي اين شهر را مي رساند همچنين آمده است اين شهر را مي توان از روي كتيبه اي در بقعه اي در اين شهر تخمين زده اين بقعه به دستور كيومرث بن ملك بيستون محرم سال 851 قمري ساخته است .